اغوش خدا...
به گمانم باید دیواری بکشم دور تا دور خودم
و تنها نظاره گر باشم
و تنها سکوت کنم
در برابر افکار و حرفهای بیهوده این مردم
که توان مقابله با آنها را ندارم
و صبر کنم تا چند روزی بگذرد و روز موعود فرا رسد
روزی که پناه میبرم به سرزمینی دور
و به اسودگی تمام روزگاران میگذرانم
تنها باید این چند روز را صبرکنم
چند روزی که بدلیل خستگی مفرط
توانی برای حرف زدن و اثبات خویش ندارم
کاش خداوند گاهی به روحمان مرخصی میداد
تا مگر کمی از این مردم بگریزد به مکانی برای اسودگی
کاش وقتی خسته ازاین مردم میشدی
اغوش خدا بهترین پناگاهت میبود ...
نظرات شما عزیزان:

.gif)
.gif)